... جائی برای گریز به تنهائی هام ...

:: Home :: XML ::

۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبه

دل به غم سپرده ام ، در عبور از سالها زخمی از زمانه ها ، خسته از خیالها

چون حکایتی مگو ، رفته ام زیادها برگ بی درختمو ، در مسیر آبها

نه صدایی ، نه سکوتی ، نه درنگی ، نه نگاهی

نه تو را مانده امیدی ، نه مرا مانده پناهی

نیشها و نوشها شنیده ام ، بس روا و ناروا شنیده ام

هر چه داغرا دل سپرده ام ، هر چه درد را به جان خریده ام

در مسیر بادها

نیشها و نوشها شنیده ام ، بس روا و ناروا شنیده ام

هر چه داغرا دل سپرده ام ، هر چه درد را به جان خریده ام

در عبور سالها

نه صدایی ، نه سکوتی ، نه درنگی ، نه نگاهی

نه تو را مانده امیدی ، نه مرا مانده پناهی

Posted by AzzA at ۱۲:۱۶::


 
 

  Copyright © 2006      Designed: AzzA