... جائی برای گریز به تنهائی هام ...

:: Home :: XML ::

۱۳۸۶ تیر ۸, جمعه

مرا به سردترين ها برسان

با تو

بي تو

همسفر سايه خويشم وبه سوي بي سوي تو مي آيم

معلومي چون ريگ

مجهولي چون راز

معلوم دلي و مجهول چشم...

اینک
نه هوسی دارم
نه کابوسی
نه رویایی
که چون با تعبیر برابر افتد
گرمای نگاهی باشد
مجاب کننده ی دل
به تپیدن.

خسته ام
چون جنگل
که تنها در شب سر بر می دارد
در به روی جهان بسته ام...

Posted by AzzA at ۱۶:۳۶::


 
 

  Copyright © 2006      Designed: AzzA